
Title: nazdikâyé she’r
Author: Fereydoun Moezi Moghadam
“No! Not another book of poetry in Persian language!”, wrote, not the publisher to the poet, but the poet to his publisher! “And let me tell you the risk!”, continued the poet, “I’m afraid that almost everybody understand most of the poems without any effort, and those demanding five more seconds – of thought – are not but only proves of my failures, as I hate Persian poems that, to understand them, you have to read a hundred books by experts…”.
Fereydoun Moezi Moghadam’s early poems appeared in “nouvel vague” reviews of Tehran in sixties, born 1940. He gradually stopped publishing poems, as avoiding metaphors, symbols, linguistic ambiguities… made his oeuvre too transparent, not giving a hard time to censor. He never stopped though writing poems among other writings.
Founder member of Iran Writers Association, he lives in France since 1979, became French citizen, and have never returned to Iran.
Nazdikâyé Shé’r is the first and only selection of over thirty years of his Persian poems in book form.
دیروز من از مارک بیتمَن، سرآشپز «نیویورک تایمز» پختن «کاشا وارنیشکِس» یاد میگرفتم. غذایی ساده و کم خرج و بیدنگ و فنگ. گفت از مادرش آموخته که او از مادرش و مادرش نیز از مادرش… یعنی مردمی یهودی که از اروپای مرکزی به آمریکا میرسند و با دیگران میجوشند یا نمیجوشند، امّا سرانجام همه با هم با هر رسم و سنتی در آن کویر زندگی نمک میشوند.
مواد اصلی «کاشا وارنیشکِس» پیاز است و بلغور گندمسیاه یا جو و دانههای خمیر خشکانده (پاستا یا ماکارُنیِ) فکلشکل و چربی یا روغن.
مارک بیتمن گفت چربیِ مرغ بهتر است، چون مادرش، یاسایِ چنگیزی، جز چربی مرغ در طبخ این غذا بهکار نمیبَرَد!
مارک بیتمن ضمن کار آشپزی، تفت دادن پیازهای خردشده در آب خود و چربی مرغ برای کارامِلیزه کردن و افزودن نمک و فلفل و در ظرف دیگر، پختن بلغور در آب کم و همچنان افزدون یکی دو قاشق قهوهخوری چربی مرغ و در ظرف دیگر، پختن دانههای کوچک ماکارونی فکلشکل در آب جوشان و بعد از آن آمیختن این سه حاصل با یکدیگر، گفت برای مادر و پدرش کامپییوتر یا رایانهای خریده و میداند که مادرش این برنامه را دارد نگاه میکند و مطمئناست که بر کار او ایرادهایی هم خواهد گرفت. آشپزیِ «کاشا وارنیشکِس» او، دادی عاشقانه میزد برای مادر و حراست عشق و حفظ یاد آن همه مادران در نمک شده روزگار، از ِگتوهای روسیه و اُکراین و لهستان و … تا مادرِ مارک بیتمن سرآشپز «نیویورک تایمز» بهاحتمال در گوشه آپارتمانی در منهَتِن.
ما، آزاد دین یا بیدینهایِ ایرانیِ که سی سال پیش، در اینسو و آنسویِ چهلسالگی ختم خود را گذاشته و بیرونزدهایم، با سختی درضمیرمان نگاه آشنایی پیدا میکنیم یا صدایی میشنویم. همه یا دور و پراکنده و گسستهایم یا مردهایم. عیب یا احیاناً حُسن مشقهایِ مرا کسی یادآور نمیشود. تازه در 68 سالگی، آموزگار بهچه امیدی مرا بهمدرسه بازگرداند؟ مادرانِ ما مردهاند. دیگر هرکس «کاشا وارنیشکِس» خودش را میسازد.
یعنی ای دوستانِ شعر و اندیشه، آشپزی من، با عرض معذرت، همیناست که هست. اگر کم نمک است با نمکِ خودتان بخوانید!