گروه انتشارات آزاد ایران
گروه انتشارات آزاد ایران برآناست که ازسویی خوانندگان، بدون مرز، امکان اینرا داشتهباشند که کتاب های ما را بخوانند و ازسوی دیگر نویسندگان بااستعداد، بدون مرز، امکان اینرا داشتهباشند که آثار خودرا به خوانندگان برسانند

«مهرگیاه» داستان زندگی یک زن جوان است که برای یافتن نام و هویت گمشدهی خود دست به ماجراجویی میزند. زادگاهش تهران را ترک میکند و قدم به شهر کوچکی میگذارد که با مقیاسهای معمول روزگار همخوانی ندارد. این شهر به نوعی آرمانشهریست دورافتاده با مردمی خاص. زندگی روزمره در اختلاطی غریب و ویژه و به گونهای سوررئالیستی رُخ میدهد. مهرگیاه، گیاهیست انسانگونه. رمز وحدت است و حاوی راز آفرینش. گیاهیست هرمافرودیت بدانسان که انوری به قلم کشیدهاست: «باد صبا که فحل بنات و نبات بود، مردم گیاه شد که نه مرد است و نه زن است». این گیاه رنگی از اسطوره در خود دارد. جلوهای که در داستان «مهرگیاه» پرتلألو میشود. رباب محب با همنشین کردن اجزای گوناگون زبان، دست به آفرینش زبانی تازه در حیطهی داستان معاصر زدهاست.

سَمَک عَیّار رمانی است مشهور و قدیمی به زبان فارسی که در سدهٔ ششم هجری نوشته شده است. داستانهای این کتاب سه جلدی به دست فرامرز پسر خداداد پسر عبدالله نویسنده (کاتب) ارجانی (ارگان یا بهبهان کنونی در استان خوزستان) جمعآوری شده است. وی داستانها را از زبان یک راوی به نام صدقهٔ ابوالقاسم فراهم آورده است.صحنههای این داستان در ایران و سرزمینهای نزدیک به آن اتّفاق میافتند. بیشتر شخصیتها و قهرمانان این کتاب نامهای ایرانی دارند. شخصیت اصلی این کتاب پهلوانی نامآور به نام سمکِ عیار است که در طی ماجراهایی با خورشیدشاه سوگند برادری میخورد.
در مقدمه جلد سوم این کتاب، نام مؤلف «فرامرز پسر خداداد پسر عبدالله الکاتب الارجانی» آمده اما خود او راوی اصل داستان را «صدقه بن ابی القاسم» بیان میکند. صدقه ابوالقاسم منسوب به شیراز و فرامرز خداداد منسوب به ارجان فارس (ارگان – بهبهان کنونی در استان خوزستان) است.
در مقدمه جلد سوم این کتاب، نام مؤلف «فرامرز پسر خداداد پسر عبدالله الکاتب الارجانی» آمده اما خود او راوی اصل داستان را «صدقه بن ابی القاسم» بیان میکند. صدقه ابوالقاسم منسوب به شیراز و فرامرز خداداد منسوب به ارجان فارس (ارگان – بهبهان کنونی در استان خوزستان) است.

میپرسم چی شده؟ چیزی یادم نیست. حس مرگ، خفگی تحت فشار، مدفون زیر آوار، آواری از جسد، جسدهای زنده، گریان، پشیمان. پشیمان از زندگی! یکی و دو تا که نیستند، یک جمعیتاند، میبارند از آسمان از سقف. جدا جدا دست و پا میزنند شنا میکنند تا فرق سر من. پناهشان آنجاست. چه بگویم؟ آرام میگیرند؟ ابدن. خشک میشوند. تلنبار میشوند. آخریاش افتاد از آسمان. پخش شد روی کیبورد. خشکش زده بود. بیحرکت مثل یک تکه چوب، تکان نمیخورد، حتا یک لرزشِ کوچک، افتاد و ماند. دهانش کف کرده بود. گریهی اجساد! همهشان همیناند. کمی خشکش میزند، کف میکند، چشم وا میکند و میپرسد: چی شده؟ چیزی یادش نیست. و باز چشمش را میبندد، جسدی روی اجساد، بر فرق سر من! دیگر نمیترسم، همهشان یکیاند، نه اضطراب نه ترس و نه هیچی، جسدند دیگر. نقش کلهام همین است انگار؛ لانهی اجساد.

«بهشت گًمشده» مجموعهی نُه شعر بلند از سام واثقیست، که در سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۴ در تبعید (آلمان، آرژانتین و سوئد) نوشته شده. برخی از اشعار این مجموعه پیش از این در مجلات شعر به فارسی یا ترجمهی انگلیسی منتشر شده. از برخی اشعار نیز در فیلم و چیدمان مجازی استفاده شده. اشعار این مجموعه بازتابی روشن و قوی از وضعیت اجتماعی و سیاسی تحت دیکتاتوری (ایران) یا پسادیکتاتوریاند (آرژانتین). این مجموعه شامل شعر بلند و بسیار مورد انتقاد «کشف نور» نیز میشود که در حول سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸ در بوئنوس آیرس نوشته شد و هنوز یکی از معدود شعرهای سبک سیاه گوتیک در زبان فارسی محسوب میشود.

«از پسِ قفا ـ خوانشی از سمک عیار» نخستین پژوهش جدی و گسترده از داستان سمک عیار است. رباب محب، به داستان از زوایای مختلفی نگاه کرده است. وی با پرداختن به مضامین و موضوعاتی چون تعریف عیار، موقعیت اجتماعی و سیاسی عیاران، نگاه انسان سمک عیار به خود و پیرامون خود، بارگاه شاهان، تقدیرگرایی و خرافهپرستی، آیین جنگها و جنگافزارها، مراسم شرابخواری، ساقیان و آلات موسیقی، جشن نوروز، آیین ازدواج، جایگاه زن در داستان سمک عیار، زنان درباری و زنان پهلوان، اروتیسم عیار و زبان و ساختار فکری/ادبی سمک عیار، دست به یک پژوهش همهجانبه و ماندگار زده است. لیست کامل نام¬های آمده در کتاب سمک عیار، پایانبخش این اثر پژوهشی است.

مجموعهی یادداشتها و جستارهای این کتاب همگی در بین سالهای 80 تا 90 نوشته شدهاند. گرچه، در کل موضوعات متفاوتی را در برمیگیرند که اغلب در زمانهای متفاوتی انتشار داده شدهاند، اما بالطبع دغدغههای یک دوره از زندگی مؤلف را شامل میشوند که در تاریخ دهة هشتاد ایران زیسته و در زمینة هنر انتقادی نوشته است. در یک نگاه کلی میتوان گفت که ایدهآل «خشونت نظری» سرایت پذیری در فهم مقولات است، مثل بیانیهها و جزوهها و شبنامههایی که دست به دست میشوند تا در یک امر دسته جمعی معنی خود را بازیافته و بین تمام جماعت ستمدیدگان تسری کنند.

مجموعه داستان «مووی استار و شاخهی گُل رُز روزهای یکشنبه» شامل بیست و یک داستان کوتاه است. داستان¬های این مجموعه با خمیرمایه¬ی درونی انسان سر و کار دارند و جملگی متأثرند از زمان، مکان و وقایع پیرامون نویسنده. این¬جا محب حقایق زندگی آدمی را با تمثیل¬های بدیع و زیبا و گاه شاعرانه به رشته¬ی تحریر درآورده¬است. وی در داستان بلند «آناتومی فصل¬ها و آلبالو» عشقِ هزارچهره و درماندگی و آوارگی انسان معاصر را ترسیم می¬کند. عشق، در این کتاب جلوه¬ای تازه به خود می-گیرد و در شمایلی انسانی، اما گاه به غایت غریب و حیرت¬انگیز عرضه می¬شود.

«شایدِ» «من» بود که گفت: “. . . «منپارهها» را ده سال پیش شروع کردم . . . هنوز هم این پارهها موتور کار ادبی من هستند، چه به عنوان نویسنده، مترجم، خواننده یا ناشر . . . هزاران بار پاره شدند و دوباره و دوباره . . . راست است که نویسنده نسبت به کار خود در طول زمان هم وسواستر و هم کورتر میشود . . . شاید هم خستهتر . . . مثل سنگی که به بالای کوه میبری و باز قل میخورد پایین . . . و هر بار بالاتر میبری تا . . . شعری که از پسای پسا هفتاد سرچشمه گرفت تا شعر نباشد، ضد شعر باشد، و پاره پاره جوانهی نثری نو شود، نثری که جرأت کرد در «فارسی» باشد . . . بشود . . . نثری که هنوز در تکامل است و ادامه خواهد داشت . . .”

«آناتومی فصلها و آلبالو» یک داستان تکاندهندهاست. حکایت عشقهای زمینی، شکست، سرخوردهگیهاست. روایت حیرت است و سؤال. محب در این داستان، هیبت انسان قربانی را با واژه هاشور میزند تا به نبردِ فراموشی برود. عشق، صورتهای بی شمار دارد؛ چهرههایی زشت و کریه. تو گویی محب با هر قصّه بر آن است تا بگوید: دیگر این اندیشه در جوف تن فرونمیرود که عشق همانا دست مهربان و نفس گرم معشوق است. اگرچه عشق آب است و روان، امّا هرگز آرام و زلال نیست و نمیشود. بل جزر و مدّی دارد به نام سونامی. «آناتومی فصلها و آلبالو» داستان انسان آواره نیز هست. این آوارگی، متکی به جغرافیا و مکان نیست و جهانیست. اینجا محب از چشماندازی به دنیا مینگرد که عمر و زندگیِ آدمیست. وی لگام واژهها را محکم در دست میگیرد تا اسب خیال را بر دشتی بتازاند که بیش از آنچه موهوم باشد واقعیست. بدینروی «آناتومی فصلها و آلبالو» یک پشتوانهی گرانبهاست در اختیار انسان فراموشکار.

قهرمان كه راوی داستان هم هست نویسنده معروفی است. او ضمن آن كه نویسندهای متفكر و دانشمند است ولی چون هر انسان دیگری گرفتار آن نقاط ضعفی است كه بسیاری انسانها در بندهایش اسیرند. او هم اسیر است ولی با دانشی كه دارد سعی میكند بسیار عاقلانه و محترمانه و منطقی هوسهایش را فرو بنشاند. ولی او متوجه نیست كه فقط نیمه كار، یعنی بخش مربوط به خودش را میتواند تحت نظم و نسقی در آورد و آن بخش دیگر، آن بخشی كه یك انسان دیگری صاحب آن است از نظارت او خارج است و حقیقت چیز دیگری است.

كتاب حاضر (جلد هفتم مجموعه آثار صادق هدایت) مجموعه كاملی است از تمام كوششهای صادق هدایت در برگردان كتب و مقالات از زبان پهلوی به فارسی. این نخستین بار است كه این نوع كارهای صادق هدایت در یك مجموعه گردآوری میشوند.

«سه پیاله شعر» عنوان دفتر شعری است از سه نسل شاعر با سه طرزِ نگاه، سه ژانر ادبی با موتیفهایی کمابیش یکسان؛ رباب محب (1953) روشنک بیگناه (1963) و مانا آقایی (1973).
این دفتر مشترک رستاخیزِ واژههاست با عناصری مشترک، گرهخورده با حس و تخیّل. تجربهها و رویدادهایِ زندگیِ روزمره، اندیشه، عواطف و احساسات در کارگاهِ این سه شاعر با ابزار زبان و شعر بگونهای ساخته و پرداخته شدهاند که هر یک مالکِ زبانِ خاص خود گشتهاند. هریک دریچهیِ نگاه را به سمتی گشوده، امّا در عینِ حال به یکسویِ مشترک: از سکوتی به سکوتِ دیگر.
این دفتر مشترک رستاخیزِ واژههاست با عناصری مشترک، گرهخورده با حس و تخیّل. تجربهها و رویدادهایِ زندگیِ روزمره، اندیشه، عواطف و احساسات در کارگاهِ این سه شاعر با ابزار زبان و شعر بگونهای ساخته و پرداخته شدهاند که هر یک مالکِ زبانِ خاص خود گشتهاند. هریک دریچهیِ نگاه را به سمتی گشوده، امّا در عینِ حال به یکسویِ مشترک: از سکوتی به سکوتِ دیگر.

از سقوط سلسله پهلوی در ۱۳۵۷ خورشیدی، سیلی از کتاب در غالب زمینههای زندگی و فرهنگ ایران بهراه افتادهاست. سینما میهن موشکاف فیلم و محدود به هنر سینما نیست. نگارش اجتماعی گزنده و زندۀ قلمی آزاد است. نگارش اجتماعیِ دور و دراز (بیش از ۶۵۰ صفحه) و غیر افسانهای در بازنگری و بازسنجش بسیاری از ارزشهای بیدرنگ پذیرفتهشده و تقدسات بهظاهر بیبروـبرگرد تاریخ، فرهنگ و سنتهای ایرانی.